مطلبتونو خوندم.
جالب و البته شوكه كننده بود!
راستي چرا ؟ چرا جووناي خونواده هاي مذهبي هم از دينشون چيز زيادي نمي دونن؟
چرا جوونا تو خيابون به دنبال يكي مي گردن كه تنهاييشونو پر كنه؟ چرا زن و شوهرا زورشون مياد كه به همديگه ابراز علاقه كنن و از هم تعريف كنن؟ شايد چون فكر مي كنن كه ازدواج يعني تضمين ابدي عاشق بودن و وفاداري؟
و خوب در اينكه مردا بدون همسر نمي تونن زندگي كنن شكي نيست. ( البته به غير از مرداي شهريوري!) من بهشون حق مي دم...حتي خيلي از زنها هم بدون شوهر نمي تونن زندگي كنن ( البته به غير از زنهاي شهريوري، از جمله خودم!)
اما به هر حال خدا آدمها رو جفت آفريده و از اين گريزي نيست. اي كاش زودتر فرهنگ صحيح ازدواج در جامعه رايج بشه تا جوونا براي پر كردن تنهاييشون تو خيابونها و جاهاي ديگه (از جمله نت!!!) سرگردون نباشن.
(اين آرزوي آخري رو بذارين به حساب احساسات مادربزرگي يك خبرنگار!)
يا علي